Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لوله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pipework
/ˈpaɪpwɜːrk/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لوله
1.Any exposed pipework should be insulated to prevent it from freezing.
1. تمام لوله های روباز باید عایق بندی شوند تا از یخ زدگی جلوگیری شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
piper
pipeline
piped water
piped music
pipe wrench
piping
piping hot
pipit
piquancy
piquant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان