Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آسماننما
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
planetarium
/ˌplænɪˈteriəm/
قابل شمارش
[جمع: planetariums]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آسماننما
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسماننما
پلنتاریوم
1.Over 150 people, including school and college students, turned up at the planetarium on Thursday evening to view the celestial bodies
1. بیش از 150 نفر، شامل دانشجوها و دانشآموزها، در آسماننما جمع شدند تا اجسام فلکی را مشاهده کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
planet earth
planet
planeload
plane-spotter
plane tree
planetary
plank
plankton
planner
planning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان