Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فوتبال بازی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
play soccer
/pleɪ ˈsɑkər/
1
فوتبال بازی کردن
1.I played soccer when I was younger.
1. وقتی کمسنتر بودم، فوتبال بازی میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
play second banana
play possum
play ping-pong
play one's cards close to the chest
play off
play sports
play tennis
play the guitar
play the part of
play the race card
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان