[صفت]

profound

/prəˈfaʊnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more profound] [حالت عالی: most profound]

1 عمیق اساسی، ژرف، عمقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: ژرف عمقی عمیق
مترادف و متضاد deep intense superficial
  • 1.profound changes in the earth’s climate
    1. تغییرات اساسی در آب و هوای زمین
  • 2.The news came as a profound shock.
    2. خبر به صورت شوک عمیقی (به ما) رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان