Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شخصیت رسمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
public figure
/ˈpʌblɪk ˈfɪgjər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شخصیت رسمی
چهره عمومی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رجل
1.My father is a public figure.
1. پدرم یک شخصیت رسمی [چهره عمومی] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
public domain
public defender
public conveniences
public convenience
public company
public holiday
public house
public housing
public library
public opinion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان