Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پودینگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
pudding
/ˈpʊd.ɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پودینگ
[خوراکی شیرین برای دسر]
1.I made rice pudding for dessert.
1. پودینگ برنج برای دسر درست کردم.
chocolate pudding
پودینگ شکلات
تصاویر
کلمات نزدیک
pud
puckish
pucker
puck
publishing house
puddle
pudendum
pudgy
puerile
puerto rico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان