Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دو دو تا چهار تا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
put two and two together
/pˌʊt tˈuː ænd tˈuː təɡˈɛðɚ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دو دو تا چهار تا کردن
شواهد را کنار هم چیدن و به نتیجه رسیدن
1."How did you know they were having an affair?" "I'd seen them out together a couple of times, so I just put two and two together."
1. «از کجا فهمیدی آنها با هم رابطه داشتند؟» «چند باری با هم دیدمشان و دو دو تا چهار تا کردم.»
تصاویر
کلمات نزدیک
tagliatelle
sarnie
rigatoni
pap
pseudo-intellectual
put-up job
r and r
radio station
red-haired
daikon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان