[اسم]

put-up job

/ˈpʊt ʌp dʒɑːb/
غیرقابل شمارش

1 ظاهرسازی

informal
  • 1.His disappearance could simply be a put-up job.
    1. ناپدیدشدن او می‌تواند فقط یک طاهرسازی باشد.
  • 2.The hotel looked like a good investment, but it turned out that the whole thing was a put-up job.
    2. هتل به‌نظر سرمایه‌گذاری خوبی می‌آمد، اما معلوم شد که همه آن چیزها فقط ظاهرسازی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان