[اسم]

quack

/kwæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کواک (صدای اردک)

2 دکتر

informal
  • 1.I've got a check-up with the quack next week.
    1. هفته آینده نوبت چکاپ (با) دکتر دارم.
[فعل]

to quack

/kwæk/
فعل ناگذر
[گذشته: quacked] [گذشته: quacked] [گذشته کامل: quacked]

3 کواک کواک کردن (صدای اردک)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان