[عبارت]

rant and rave

/ɹˈænt ænd ɹˈeɪv/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 داد و بیداد کردن

disapproving
  • 1.The boss was ranting and raving at us.
    1. رئیس داشت سر ما داد و بیداد می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان