Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کجخلق
2 . موشمانند
3 . کهنه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
ratty
/ˈræti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: rattier]
[حالت عالی: rattiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کجخلق
تندخو، زودجوش
informal
مترادف و متضاد
grumpy
irritable
1.He gets ratty if he doesn't get enough sleep.
1. او اگر به اندازه کافی نخوابد، کجخلق میشود.
2
موشمانند
informal
a ratty-looking man
یک مرد با ظاهری شبیه موش [موشمانند]
3
کهنه
قراضه، مندرس
informal
a ratty old pair of jeans
یک جفت شلوار جین قدیمی مندرس
تصاویر
کلمات نزدیک
rattletrap
rattlesnake
rattle off
rattle
rats!
raucous
raul
raunchy
ravage
ravages
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان