[صفت]

red-handed

/ˌred ˈhændɪd/
غیرقابل مقایسه

1 حین ارتکاب جرم در حال انجام عملی غیرقانونی

  • 1.Earl was caught red-handed taking the money.
    1. "ارل" هنگام دزدیدن پول در حین ارتکاب جرم دستگیر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان