Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آرد برنج
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rice flour
/ɹˈaɪs flˈaɪʊɹ/
غیرقابل شمارش
1
آرد برنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرد برنج
تصاویر
کلمات نزدیک
hairstyling
cosmetology
come to rest
resting place
azerbaijani
wheat flour
unattainable wish
wishful
rebar
freethinking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان