Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با جیغ و داد بازی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to romp
/rɑːmp/
فعل ناگذر
[گذشته: romped]
[گذشته: romped]
[گذشته کامل: romped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با جیغ و داد بازی کردن
ورجه ورجه کردن
مترادف و متضاد
move in a lively manner
1.kids were romping around in the snow.
1. بچه ها در برف با جیغ و داد بازی می کردند
2.Two fox cubs romped playfully on the river bank.
2. دو بچه روباه در کناره رودخانه با بازیگوشی ورجه ورجه می کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
romero
romeo
rome
romany
romantics
rompers
ron
ronald
rondo
ronnie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان