Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . میدان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
roundabout
/ˈraʊndəˌbaʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
میدان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فلکه
مترادف و متضاد
traffic circle
1.turn right at the next roundabout.
1. در میدان بعدی به سمت راست بپیچ.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
round up
round trip
round the clock
round out
round off
roundworm
rout
route
router
routine
کلمات نزدیک
round-up
round-trip
round-the-world
round-the-clock
round-shouldered
rounded
rounders
roundhead
roundhouse kick
roundish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان