[عبارت]

rushed off one's feet

/rʌʃt ɔf wʌnz fit/

1 بسیار سرشلوغ بودن بسیار کار داشتن

  • 1.Weekdays are slow in the restaurant, but at weekends the staff are rushed off their feet.
    1. در روزهای کاری رستوران خلوت است، اما آخر هفته‌ها کارکنان خیلی سرشان شلوغ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان