Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بسیار سرشلوغ بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
rushed off one's feet
/rʌʃt ɔf wʌnz fit/
1
بسیار سرشلوغ بودن
بسیار کار داشتن
1.Weekdays are slow in the restaurant, but at weekends the staff are rushed off their feet.
1. در روزهای کاری رستوران خلوت است، اما آخر هفتهها کارکنان خیلی سرشان شلوغ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rushed
rush job
rush into
rush hour
rush
rushes
rusk
russell
russet
russia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان