[اسم]

sale

/seɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فروش

معادل ها در دیکشنری فارسی: حراج فروش
مترادف و متضاد selling
  • 1.I haven't made a sale all week.
    1. من تمام هفته هیچ فروشی نداشته‌ام.
a sales and marketing director
مدیر بخش فروش و بازاریابی
the sales department
بخش فروش

2 فروش ویژه حراج

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان