[اسم]

saucer

/ˈsɔː.sər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نعلبکی بشقاب کوچک

معادل ها در دیکشنری فارسی: نعلبکی
  • 1.a cup and saucer
    1. یک فنجان و نعلبکی
  • 2.She gave the cat a saucer of milk.
    2. او به گربه اش یک بشقاب کوچک شیر داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان