Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رسوایی
2 . تهمت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scandal
/ˈskæn.dəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رسوایی
ننگ، آبروریزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبروریزی
افتضاح
بیآبرویی
خفت
رسوایی
فضاحت
1.They are caught up in the scandal.
1. آنها دچار رسوایی شدند.
a financial/political scandal
رسوایی مالی/سیاسی
2
تهمت
افترا، غیبت
newspapers full of scandal
روزنامههایی پر از افترا
تصاویر
کلمات نزدیک
scan
scampi
scamper
scamp
scam
scandal sheet
scandalize
scandalous
scandinavian
scanner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان