[اسم]

scandal

/ˈskæn.dəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رسوایی ننگ، آبروریزی

  • 1.They are caught up in the scandal.
    1. آن‌ها دچار رسوایی شدند.
a financial/political scandal
رسوایی مالی/سیاسی

2 تهمت افترا، غیبت

newspapers full of scandal
روزنامه‌هایی پر از افترا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان