Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بستر دریا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
seabed
/ˈsiːbed/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بستر دریا
کف دریا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کف دریا
بستر دریا
مترادف و متضاد
ocean floor
seafloor
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sea urchin
sea turtle
sea star
sea rover
sea robber
seabird
seafood
seafood sauce
seafowl
seagull
کلمات نزدیک
sea urchin
sea turtle
sea shanty
sea power
sea lion
seabird
seaborne
seacat
seafarer
seafaring
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان