[فعل]

to see around

/siː əˈraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: saw around] [گذشته: saw around] [گذشته کامل: seen around]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کسی را این دوروبرها (جاهایی که معمولاً دیده می‌شده) دیدن

  • 1.I haven't seen Jerry around in the last few weeks.
    1. من این چند هفته گذشته، "جری" را این دوروبرها ندیده‌ام.
[حرف ندا]

see you around

/siː juː əˈraʊnd/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 می‌بینمت خداحافظ

informal
مترادف و متضاد goodbye
  • 1.I'd better be going now. See you around!
    1. الان بهتر است بروم. خداحافظ!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان