Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کفش اسکی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ski boot
/skˈiː bˈuːt/
قابل شمارش
1
کفش اسکی
بوت اسکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفش اسکی
تصاویر
کلمات نزدیک
scrap dealer
it's late.
it's early.
he's tired.
she's full.
ski equipment
arms industry
change careers
par value
employment certificate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان