Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . گندزدایی کردن
2 . عقیم کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sterilize
/ˈstɛrɪlʌɪz/
فعل گذرا
[گذشته: sterilized]
[گذشته: sterilized]
[گذشته کامل: sterilized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گندزدایی کردن
ضدعفونی کردن
1.Sulphur is also used to sterilize equipment.
1. سولفور نیز برای ضدعفونی کردن تجهیزات استفاده میشود.
2
عقیم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عقیم کردن
1.My wife was sterilized after the birth of her fourth child.
1. زنم بعد از تولد چهارمین فرزندمان عقیم شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sterilization
sterility
sterile
stereotyping
stereotypical
sterling
sterling silver
stern
sternly
sternum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان