Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . هوای همدیگر را داشتن
2 . بههم چسبیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stick together
/stɪk təˈgɛðər/
فعل ناگذر
[گذشته: stuck together]
[گذشته: stuck together]
[گذشته کامل: stuck together]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
هوای همدیگر را داشتن
informal
1.The two brothers always stick together at school.
1. (آن) دو برادر همیشه در مدرسه هوای همدیگر را دارند.
2.We were the only British people in the town so we decided to stick together.
2. ما تنها آدمهای انگلیسی شهر بودیم، برای همین تصمیم گرفتیم هوای همدیگر را داشته باشیم.
2
بههم چسبیدن
1.The oil keeps the pasta from sticking together.
1. روغن، پاستا را از چسبیدن بههم بازمیدارد [روغن کمک میکند پاستا بههم نچسبد].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stick to
stick out
stick insect
stick by
stick around
stick up
stick with
sticker
sticking plaster
stickleback
کلمات نزدیک
stick to your guns
stick to the schedule
stick to a budget
stick to
stick this sticker on your suitcase.
stick up for
stick with
stick-in-the-mud
sticker
sticking plaster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان