[فعل]

to stockpile

/ˈstɑːkpaɪl/
فعل گذرا
[گذشته: stockpiled] [گذشته: stockpiled] [گذشته کامل: stockpiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ذخیره کردن انبار کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: انبار کردن انباشتن ذخیره کردن
  • 1.to stockpile canned food and water
    1. غذای کنسروی و آب ذخیره کردن
[اسم]

stockpile

/ˈstɑːkpaɪl/
قابل شمارش

2 اندوخته انباشته، ذخیره

معادل ها در دیکشنری فارسی: تلنبار ذخیره‌سازی
مترادف و متضاد stock supply
  • 1.the world’s stockpile of nuclear weapons
    1. انباشته جهانی سلاح‌ هسته‌ای
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان