Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . روشن نگه داشتن آتش (با افزودن چوب، ذغال و...)
2 . تحریک کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to stoke
/stoʊk/
فعل گذرا
[گذشته: stoked]
[گذشته: stoked]
[گذشته کامل: stoked]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
روشن نگه داشتن آتش (با افزودن چوب، ذغال و...)
ذغال، چوب و... به آتش افزودن
1.She was stoking the stove with sticks of maple.
1. او داشت با تکههای چوب افرا اجاق گاز را روشن نگه میداشت.
2
تحریک کردن
برانگیختن
1.These demands are helping to stoke fears of civil war.
1. این تقاضاها دارند به برانگیختن ترس از جنگ داخلی کمک میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stoically
stoical
stoic
stodgy
stodge
stoke up
stoked
stoker
stole
stolen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان