معادل فارسی اسم store "مغازه" و "فروشگاه" است. store به مکانهای کوچک یا بزرگی گفته میشود که مردم برای خرید انواع کالاها (خوراک، پوشاک و...) به آن مراجعه میکنند. مثال:
"?Are you going to the store" (داری به مغازه میروی؟)
نکته: در زبان فارسی معمولاً به مکانهای بزرگی که انواع محصولات را میفروشند، فروشگاه و به مکانهای کوچکتر با اجناس محدودتر مغازه گفته میشود.
مترادف و متضاد
accumulate
collect
keep
save
discard
use
to store something (away/up)
چیزی را نگه داشتن (در انبار)
1.
I stored my possessions in my mother's house while I was living in Spain.
1.
من وقتی در اسپانیا زندگی میکردم، داراییهایم را در خانه مادرم انبار کردم.
2.
I've stored my thick sweaters and jackets away until next winter.
2.
من ژاکتها و پلیورهای ضخیم خود را تا زمستان بعدی در انبار نگهداری کردهام.
کاربرد فعل store به معنای در انبار نگهداری کردن
معادل فارسی فعل store "در انبار نگهداری کردن" و "انبار کردن" است. این فعل بیانگر ذخیره کردن و نگهداری جنس یا کالایی در مکانی بخصوص، برای استفاده و فروش در آینده است. مثال:
".I stored my possessions in my mother's house while I was living in Spain" (من وقتی در اسپانیا زندگی میکردم، داراییهایم را در خانه مادرم انبار کردم.)
".I've stored my thick sweaters and jackets away until next winter" (من ژاکتها و پلیورهای ضخیم خود را تا زمستان بعدی در انبار نگهداری کردهام.)