Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جمعبندی کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to sum up
/sʌm ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: summed up]
[گذشته: summed up]
[گذشته کامل: summed up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جمعبندی کردن
خلاصه کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جمعبندی کردن
خلاصه کردن
مترادف و متضاد
summarize
1.The purpose of the conclusion is to sum up the main points of your essay.
1. هدف بخش نتیجهگیری جمعبندی کردن نکات اصلی مقاله است.
2.The report attempts to sum up recent economic trends.
2. هدف (این) گزارش خلاصه کردن روندهای اقتصادی اخیر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
sum total
sum
sultry
sultana
sultan
sumac
sumerian
summa cum laude
summarily
summarise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان