[فعل]

to switch off

/swɪʧ ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: switched off] [گذشته: switched off] [گذشته کامل: switched off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاموش کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: خاموش کردن
مترادف و متضاد turn off switch on turn on
  • 1.Remember to switch the computer off.
    1. یادت باشد رایانه را خاموش کنی.
  • 2.Switch off the light.
    2. چراغ را خاموش کن.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان