معادل فارسی اسم table "میز" است. table یا میز، به یک وسیله چوبی یا فلزی گفته میشود که از یک سطح صاف و چندین پایه ساخته شده است و در خانه، رستوران و ... از آن استفاده میشود. مثال:
"a kitchen table" (یک میز آشپزخانه)
".The dishes were still on the table" (ظرفها هنوز روی میز بودند.)
2
میز مذاکره
1.What he brought to the table was real commitment and energy.
1.
چیزی که او به میز مذاکره آورد تعهد واقعی و انرژی بود.
کاربرد اسم table به معنای میز مذاکره
معادل فارسی اسم table در مفهوم میز مذاکره. در اینجا اسم table در واقع به افرادی که دور یک میز نشستهاند اشاره دارد و نه خود میز. (البته به میز نیز اشاره دارد ولی بهطور غیرمستقیم.) مثال:
".What he brought to the table was real commitment and energy" (چیزی که او به میز مذاکره آورد تعهد واقعی و انرژی بود.)
1.The table below shows the results of the experiment.
1.
جدول زیر نتایج آزمایش را نشان می دهد.
a table of contents
فهرست محتوا
کاربرد اسم table به معنای جدول
معادل فارسی اسم table در این مفهوم "جدول" است. table یا جدول به فهرستی از اطلاعات و یا اعداد گفته میشود که به ترتیب بخصوصی در ردیفها و ستونهایی نشان داده و یا دستهبندی میشوند. مثال:
".The table below shows the results of the experiment" (جدول زیر نتایج آزمایش را نشان می دهد.)
"a table of contents" (جدول [فهرست] محتویات)