[فعل]

to take out

/teɪk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: took out] [گذشته: took out] [گذشته کامل: taken out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیرون بردن

to take somebody out
کسی را بیرون بردن
  • 1. My dad's taking the whole family out to the theater.
    1. پدرم تمام خانواده را برای دیدن تئاتر بیرون می‌برد.
  • 2. Our boss took us out for a meal.
    2. رئیسمان، ما را برای غذا بیرون برد.
to take something out
چیزی را بیرون بردن

2 برداشت کردن (پول از بانک)

مترادف و متضاد draw out withdraw deposit
to take money out (of something)
پول برداشت کردن (از چیزی)
  • I took out £50 for the weekend.
    من پنجاه پوند برای آخر هفته پول برداشت کردم.

3 نابود کردن کشتن

مترادف و متضاد destroy kill
to take somebody/something out
کسی/چیزی را نابود کردن
  • They took out two enemy bombers.
    آن‌ها دو تا از بمب‌افکن‌های دشمن را نابود کردند.

4 کشیدن (دندان) بیرون آوردن

مترادف و متضاد extract pull out put in
to take a part of body out
بخشی از بدن را بیرون آوردن
  • How many teeth did the dentist take out?
    آن دندان‌پزشک چندتا دندان [از دندان‌هایت را] کشید؟

5 سند، مدرک یا وام گرفتن از خدمات اجتماعی (مانند بیمه) استفاده کردن

مترادف و متضاد get obtain
to take out an insurance policy/a mortgage/a loan
خود را بیمه کردن/وام مسکن گرفتن/وام گرفتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان