[عبارت]

talk shop

/tˈɔːk ʃˈɑːp/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درباره کار حرف زدن (معمولاً با فردی که علاقه‌ای ندارد یا درگیر آن کار نیست)

  • 1.I hate these dinners where everyone talks shop the whole time.
    1. از این غذاخوری‌هایی که همه تمام وقت راجع به کارشان حرف می‌زنند، بدم می‌آید.
  • 2.Whenever we meet up with Clive and Sue they always end up talking shop.
    2. هربار با "کلایو" و "سو" ملاقات می‌کنیم، همیشه آخر سر درباره کارشان حرف می‌زنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان