Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قابل لمس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
tangible
/ˈtænʤəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tangible]
[حالت عالی: most tangible]
1
قابل لمس
محسوس، ملموس، عینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ملموس
محسوس
1.Other tangible benefits include an increase in salary and shorter working hours.
1. سایر مزایای ملموس شامل افزایش حقوق و کاهش ساعات کاری است.
2.We need tangible evidence if we're going to take legal action.
2. ما اگر می خواهیم اقدام قانونی کنیم به مدارکی عینی نیاز داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
tangi
tangerine
tangential
tangent
tangelo
tangible assets
tangible result
tangle
tangled
tango
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان