Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پاره کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tear up
/tɛr ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: tore up]
[گذشته: tore up]
[گذشته کامل: torn up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پاره کردن
ریز کردن
1.He tore the letter up and threw it away.
1. او نامه را پاره کرد و آن را دور انداخت.
2.She tore up all the letters he had sent her.
2. او تمام نامههایی که او برایش فرستاده بود را پاره کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
tear out
tear down
tear away
tear apart
tear
teardrop
tearfully
tearoom
tease
teashop
کلمات نزدیک
tear out
tear off
tear gland
tear gas
tear duct
tear-jerker
tearaway
tearful
tearfully
tearjerker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان