[اسم]

telling-off

/ˌtelɪŋ ˈɑːf/
قابل شمارش

1 توبیخ تنبیه، دعوا

  • 1.The nurse gave him a telling-off for smoking in the hospital.
    1. پرستار او را به خاطر سیگار کشیدن در بیمارستان دعوا کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان