Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رابطه
2 . شرایط
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
terms
/tɜːrmz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رابطه
to be on good/bad/ ... terms
رابطه خوب/بد ... و داشتن
1. He is still on excellent terms with his ex-wife.
1. او هنوز با همسر سابقش رابطهای عالی دارد.
2. I had no idea that you and he were on such intimate terms.
2. من اصلا نمیدانستم که تو و او چنین رابطه نزدیکی داشتید.
2
شرایط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شرایط
1.He violated the terms of the agreement.
1. او شرایط قرارداد را نقض کرد.
Under the terms of the contract
طبق شرایط قرارداد
تصاویر
کلمات نزدیک
termite
terminus
terminology
terminological
termination
terms of reference
tern
terpsichorean
terrace
terraced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان