[جمله]

the tail wagging the dog

/ðə teɪl ˈwægɪŋ ðə dɔg/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کار دنیا برعکس شده کارها برعکس شده

  • 1.John was just hired yesterday, and today he's bossing everyone. It's a case of the tail wagging the dog.
    1. "جان" تازه دیروز استخدام شده و امروز دارد به همه دستور می دهد. انگار کار دنیا برعکس شده است.
توضیح درباره اصطلاح the tail wagging the dog
ترجمه تحت اللفظی این اصطلاح "دم سگ را می جنباند" است. منظور از این اصطلاح این است که یک چیز کوچک یا کم اهمیت چیز مهم یا بزرگی را کنترل کند در حالی که برعکس این موضوع باید اتفاق بیفتد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان