Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اتومبیل روشن نمی شود. موتور خفه کرده است.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
The car wouldn't start. The engine is flooded .
/ðə kɑr ˈwʊdənt stɑrt. ði ˈɛnʤən ɪz ˈflʌdəd ./
1
اتومبیل روشن نمی شود. موتور خفه کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
the car key is in the ignition switch.
the calm before the storm
the bus service in my city is good.
the brakes have overheated.
the brake shoes are worn out.
the cat's got your tongue?
the changing room is over there.
the cheese is moldy.
the chicken was tasty but the fish was tasteless.
the children are making a snowman.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان