Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به محض اینکه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
the minute
/ðə ˈmɪnət/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به محض اینکه
مترادف و متضاد
as soon as
1.I want to see him the minute he arrives.
1. من میخواهم به محض اینکه رسید او را ببینم.
2.The minute she walked through the door I thought she looked different.
2. به محض اینکه وارد اتاق شد فکر کردم عوض شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
the milk has gone sour.
the meat has gone bad.
the maldives
the main road is blocked. we'll have to take the detour.
the main religion in my country is islam.
the more the merrier
the most popular sports in my country are windsurfing, hang-gliding and sky diving.
the nurse gave me an injection.
the oil pan is dented.
the operator cut in and asked us to cut our conversation short.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان