[عبارت]

the minute

/ðə ˈmɪnət/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به محض اینکه

مترادف و متضاد as soon as
  • 1.I want to see him the minute he arrives.
    1. من می‌خواهم به محض اینکه رسید او را ببینم.
  • 2.The minute she walked through the door I thought she looked different.
    2. به محض اینکه وارد اتاق شد فکر کردم عوض شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان