Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پارالمپیک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
the Paralympics
/ðə ˌpɛrəˈlɪmpɪks/
غیرقابل شمارش
1
پارالمپیک
تصاویر
کلمات نزدیک
the pantry is through the kitchen.
the pad on the brake pedal is worn out.
the outskirts of a city
the other day
the operator cut in and asked us to cut our conversation short.
the parking is in the basement.
the pedal pads and the floor mats are worn.
the pilot and the co-pilot are both iranian.
the pit of one's stomach
the plane took off at 11 o'clock sharp.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان