Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترافیک معطلم کرد.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
The traffic delayed me.
/ðə ˈtræfɪk dɪˈleɪd mi./
1
ترافیک معطلم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
the tires are bald. you'd better have them replaced.
the thing is
the thermometer on the wall shows 5 degrees celsius.
the temperature gauge is on normal.
the temperature dropped by ten degrees after the snow.
the traffic officer fined me for doing 60 mph in a 50 mph zone.
the traffic was bumper to bumper.
the trim along the sides is nice.
the triple jump
the upholstery is black leather.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان