Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افسر راهنمایی، مرا بخاطر داشتن 60 مایل سرعت در منطقه ای که حداکثر سرعت 50 مایل بود، جریمه کرد.
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
The traffic officer fined me for doing 60 mph in a 50 mph zone.
/ðə ˈtræfɪk ˈɔfəsər faɪnd mi fɔr ˈduɪŋ 60 ˈɛmˈpiˈeɪʧ ɪn eɪ 50 ˈɛmˈpiˈeɪʧ zoʊn./
1
افسر راهنمایی، مرا بخاطر داشتن 60 مایل سرعت در منطقه ای که حداکثر سرعت 50 مایل بود، جریمه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
the traffic delayed me.
the tires are bald. you'd better have them replaced.
the thing is
the thermometer on the wall shows 5 degrees celsius.
the temperature gauge is on normal.
the traffic was bumper to bumper.
the trim along the sides is nice.
the triple jump
the upholstery is black leather.
the walls are light green.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان