Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
toxic
/ˈtɑksɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more toxic]
[حالت عالی: most toxic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زهرآلود
سمی
مسموم
مترادف و متضاد
poisonous
1.Disposal of toxic wastes is an ongoing problem.
1. دور ریختن پسماندهای سمی یک مشکل همیشگی است.
2.toxic chemicals
2. مواد شیمیایی سمی
تصاویر
کلمات نزدیک
toxemia
townspeople
township
townscape
town house
toxic waste
toxicity
toxicology
toxin
toy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان