[صفت]

two-faced

/ˌtuː ˈfeɪst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more two-faced] [حالت عالی: most two-faced]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دورو

معادل ها در دیکشنری فارسی: دورو منافق
disapproving informal
مترادف و متضاد hypocritical
  • 1.She accused him of being a two-faced liar.
    1. او آن پسر را به دروغگوی دورو بودن متهم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان