Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اتمام حجت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ultimatum
/ˌʌltɪˈmeɪtəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتمام حجت
اولتیماتوم، پیشنهاد آخر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتمام حجت
اولتیماتوم
1.The landlord gave them an ultimatum - pay the rent or get out of the apartment.
1. صاحبخانه با آنها اتمام حجت کرد [به آنها اولتیماتوم داد]؛ یا اجاره را پرداخت کنند یا آپارتمان را ترک کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ultimately
ultimate
ulterior motive
ulna
ulcerous
ultra-thin
ultralight
ultramarine
ultrasonic
ultrasonography
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان