[اسم]

ultrasound

/ˈʌltrəsaʊnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (تصویربرداری پزشکی) امواج فراصوت فراوا درمانی

  • 1.She showed me the ultrasound of my heart.
    1. او تصویربرداری با امواج فراصوت از قلبم را نشانم داد.
  • 2.Ultrasound showed she was expecting twins.
    2. تصویربرداری با امواج فراصوت نشان داد که او دوقلو حامله است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان