Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (تصویربرداری پزشکی) امواج فراصوت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ultrasound
/ˈʌltrəsaʊnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(تصویربرداری پزشکی) امواج فراصوت
فراوا درمانی
1.She showed me the ultrasound of my heart.
1. او تصویربرداری با امواج فراصوت از قلبم را نشانم داد.
2.Ultrasound showed she was expecting twins.
2. تصویربرداری با امواج فراصوت نشان داد که او دوقلو حامله است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ultrasonography
ultrasonic
ultramarine
ultralight
ultra-thin
ultraviolet
um
umami
umbilical
umbilical cord
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان