[صفت]

unappetizing

/ʌnˈæpɪtaɪzɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unappetizing] [حالت عالی: most unappetizing]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامطبوع ناخوشایند، ناگوارا

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدمزه
مترادف و متضاد appetizing
  • 1.She brought me an unappetizing meal of cold fried eggs on toast.
    1. او برای من غذای ناخوشایند تخم مرغ نیمروی سرد روی نان تست آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان