[صفت]

unchallenged

/ʌnˈtʃælɪndʒd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unchallenged] [حالت عالی: most unchallenged]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدون پرسش و بررسی بدون چالش، مورد پرسش و بررسی قرار نگرفته

  • 1.She could not allow such a claim to go unchallenged.
    1. او نمی‌توانست اجازه دهد چنین ادعایی بدون پرسش و بررسی بماند.

2 بدون دشواری

  • 1.I walked into the building unchallenged.
    1. من بدون دشواری وارد ساختمان شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان