[عبارت]

under one's thumb

/ˈʌndər wʌnz θʌm/

1 تحت کنترل داشتن تحت فرمان داشتن

informal
مترادف و متضاد get someone over a barrel obedient
  • 1.She has her husband under her thumb, and he's quite happy with it!
    1. او شوهرش را تحت کنترل دارد و او نیز از این موضوع خوشحال است!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان